ای آزادی, تو را دوست دارم, به تو نیازمندم, به تو عشق می ورزم, بی تو زندگی دشوار است, بی تو من هم نیستم; هستم, اما من نیستم; یک موجودی خواهم بود توخالی, پوک, سرگردان, بی امید, سرد, تلخ, بیزار, بدبین, کینه دار, عقده دار, بیتاب, بی روح, بی دل, بی روشنی, بی شیرینی, بی انتظار, بیهوده, منی بی تو, یعنی هیچ ! ای آزادی, من از ستم بیزارم, از بند بیزارم, از زنجیر بیزارم, از زندان بیزارم, از حکومت بیزارم, از باید بیزارم, از هر چه و هر که تو را در بند می کشد بیزارم. آزادی؟ همین است آنچه ندارم انسان با “آزادی” آغاز می شود. و “تاریخ” سرگذشت رقت بار انتقال او است از این زندان به آن زندان! و هر بار که زندانش را عوض می کند،فریاد شوقی بر می آورد که: آزادی! انسان یعنی آزادی. احساس اسارت، خود، آیه ی آزادی است و رنج بردن از اسارت، نشانه تولّد آزادی....
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
نوشته های پیشین
پاییز 1387
تابستان 1387 بهار 1387 زمستان 1386 بهار 1386 زمستان 1385 زمستان 1387 بهار 1388 تابستان 1388 پاییز 1388 زمستان 1388 بهار 1389 بهار 89 پاییز 89 بهار 90 زمستان 90 لوگوی دوستان
لینک دوستان
عاشق آسمونی .: شهر عشق :. مذهب عشق پندار نیک دنیای واقعی ::::: نـو ر و ز ::::: حــضــرتــ تــنــهــایــ بــهــ هــمــ ریــخــتــهــ.... آمار وبلاگ
بازدید امروز :98
بازدید دیروز :60 مجموع بازدیدها : 261644 خبر نامه
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
|